نگارنده : مسعود خواجه
( پایه دهم انسانی)
شاهنشاهی اشکانی که در ادبیات غربی با نام امپراطوری پارت ها شناخته می شود ، یکی از قدرت هایی سیاسی و فرهنگی ایرانی درایران زمین بود که ۴۷۱ سال بر قسمت اعظم غرب آسیا و آسیای
میانه حکومت می کردند . این شاهنشاهی در قرن سوم پیش از میلاد توسط ارشک رهبر قبایل ایرانی پس از فتح پارت در شمال شرقی ایران تاسیس گردید. وی سپس با متحد کردن پارتیان و دیگر اقوام ایرانی علیه سلوکیان قیام کرد و با تثبیت اقتدار ، بنیان سلسله ی خود را از تبار هخامنشیان بر شمرد. مهرداد یکم با تصرف مناطق ماد و میان رودان ، قلمرواشکانی را تا حد زیادی گسترش داد و سرانجام
شاهنشاهی اشکانی در دوران مهرداد دوم به اوج گستره ی خود رسید. پهناوری دولت اشکانی در دوره ی اقتدارش از رود فرات تا هندوکش و از کوه های قفقاز تا خلیج فارس را شامل می شد. به دلیل قرار گرفتن جاده ی ابریشم در گستره ی حکومت اشکانی و قرار گرفتن در مسیر بازرگانی بین جمهوری روم و حوضه ی مدیترانه و امپراتوری هان در چین ، این امپراتوری به مرکزی برای تجارت جهانی تبدیل شد. اشکانیان در دهه های نخستین حکومت خود ، بعضی از سنت هایی که پس از نبرد گوگمل رواج یافته بود را در دربار خود پذیرفتند اما رفته رفته سنت های ایرانی بر همتایان خود غلبه کردند و این دوره شاهد یک نوزایی فرهنگی ایرانی بود. شاهان اشکانی خود را شاهنشاه میخواندند که نشانگر ادعای آنان بر جانشینی هخانمشیان است. در واقع شاهان اشکانی به راستی شاه شاهان بودند ، زیرا تعداد زیادی از شاهان منطقه فرمانروای اشکانی را به عنوان شاهنشاه خود به رسمیت میشناختند ، درحالی که در دوره هخامنشی فرمانروایان محلی توسط دولت مرکزی انتخاب می شدند ، شاهنشاهی اشکانی تعداد زیادی پادشاهی کوچک و بزرگ را در دل خود جایی داده بود که فرمانروایی بر آنان به صورت موروثی دست به دست می شد.
گرچه تعدادی شهربانی نیز به مانند گذشته وجود داشتند ، اما در مقایسه با همتایان هخامنشی خود از خودمختاری کمتری برخوردار بودند. با گسترش قلمروی شاهنشاهان اشکانی ، مرکز قدرت این دولت از خاور به باختر ایران منتقل شد. سیستم کشورداری اشکانی را کتگ خدایی یا شاهکی (ملوک الطوایفی ) می نامند. نخستین دشمنان اشکانیان ، سلوکیان در غرب و سکاها در شمال بودند. اما رفته رفته و با گسترش قدرت آنان به سوی غرب ، این دولت وارد ستیز با پادشاهی ارمنستان و در نهایت یک رقابت طولانی با رومیان شد. جمهوری و سپس امپراطوری روم و اشکانیان بر سر مسائل متعددی ، از جمله انتخاب پادشاه ارمنستان با یکدیگر به رقابت می پرداختند . ایرانیان در سال ۵۳ پیش از میلاد به طرز تحقیر آمیزی مارکوس کراسوس را در نبرد حران شکست دادند و در سال۴۰ – ۳۹ پیش از میلاد ، بخش های وسیعی از قلمرو آسیایی رومیان را فتح کردند اما با ضد حمله مارک آنتونی این مناطق مجددا به زیر فرمان روم در آمدند. زد و خورد میان ایران و روم در سده های بعد و تا پایان دوران ساسانی ادامه پیدا کرد. هر چند ، سرانجام این جنگ های داخلی بود که زمینه ساز ضعف و زوال اشکانیان را فراهم ساخت که منجربه شورش اردشیر بابکان ، فرمانروای اصطخر در پارس گردید. اردشیر در ۲۲۴ میلادی اردوان پنجم را شکست داد و با ورود به تیسفون ، پایان دولت اشکانی را رقم زد . دولت اردشیر ، شاهنشاهی ساسانی ، برای بیش از چهار سده بر ایران و بخش های وسیعی از سرزمین های اطراف فرمان راند ، تااینکه درمیانه های سده ی هفتم میلادی توسط مسلمانان از بین رفت . باوجود سقوط دولت اشکانی درایران اما دودمان اشکانیان همچنان در غالب اشکانیان ارمنستان و اشکانیان ایبری ، تا قرن ها برمنطقه ی قفقاز حکومت می کردند . مهمترین کار اشکانیان همان جنگ حران بودکه دراین جنگ بزرگ سردار اشکانی توانست سردار رومی را نیز شکست دهد. این گروه سومین گروه آریایی بودند که به ایران آمدند و نژاد آنان مزدا بوده است و سلوک اجتماعی آنان بر اساس نیروی بدنی، جوانمردی ، مردانگی و منش پهلوانی بوده است .
یکی از علت هایی که این گروه از سلوکیان رو برگشتاندند به علت ناخرسندی آنان از تبعیض نژادی و قومی بوده است . این سلسله درسال ۲۵۰ هجری قمری برپا شد وبیست و نه اشک حکمرانی کردند .
این حکومت اولین حکومتی بود که نام اشک توسط همه ی شاهان اشکانی را حفظ کرد . به طوری که این کار توسط فرعون توسط فرمانروایان مصر ، قیصر یا سزار توسط رومیان کسری یا خسرو توسط ساسانیان به کار می رفت .
دین سلسله اشکانی
سلسله اشکانیان پیش از ورود به ایران دارای دینی ابتدایی شامل پرستش عناصر طبیعی ، خورشید ، ماه ، ستارگان و همچنین ستایش نیاکان می شد. آنها با آمدن به ایران وارد فضای جدیدی شدند که اقوام مختلفی با اعتقادات مجزا در آن زندگی می کردند. آنها پس از این که وارد ایران شدند و در جوار دیگر ایرانیان قرار گرفتند با معتقدات زرتشتی و ادیان غیر ایرانی موجود در ایران نیزآشنا شدند. اسناد و منابع موجود بیانگر آن است که آنها معروفترین ایزدان زرتشتی مانند اهورامزدا ، آناهیتا ، آتش و ایزد مهر را ستایش می کردند .بنابراین یکی از ادیان رایج درعهد اشکانیان دین زرتشتی بوده است .
همچنین در این دوره شاهد ترکیب ادیان و مذاهب مختلف در قلمرو اشکانیان هستیم. با توجه به سیاست تساهل مذهبی ، نبود دین رسمی در شاهنشاهی اشکانی و حضور اقوام و ادیان مختلف در قلمرو اشکانیان ، در این دوره ادیانی همانند یهود ، مسیحیت ، بودایی و مندایی نیز در ایران مجال گسترش پیدا کرده و صاحب پیروانی شدند . از زمان شاهی بلاش یکم توجه بیشتری به دین زرتشتی شد این شاه فرمان به جمع آوری متون پراکنده اوستا داد و از زمان او شاهان اشکانی بر یک روی سکه های خود تصویر آتشدانی را نقش میکردند . در این دوره نیز مانند دوره ی هخامنشیان دین های مختلف آزاد بودند و هیچ سختگیری در این کار نمی شد . اشکانیان برخلاف پیروان دین مزدیسنی که مردگان خور را در هوای آزاد می گذارند تا طعمه ی حیوانات درنده یا کرکس ها و زاغان شوند ، اجساد اموات خود را دفن می کردند ایشان غالبا لاشه مردگان خود را در خمره ها و تابوت های سفالی قرار می دادند و آنها را به خاک می سپردند . اشکانیان در آغاز به جهت معاشرت با قوم داهه و سکها مظاهر طبیعت را مانند آفتاب و ماه و ستارگان می پرستیدند علت این پرستش آن بود که چون ایرانیان از دورترین زمان مهر ( خورشید ) و هرچه را که دارای نور و روشنایی بود را ستایش می کردند از این جهت ماه و خورشید و اجرام سماعی را نیز که نور و روشنایی داشتند مقدس می شمردند . این رسم هنوز در روستا های ایران به صورت قسم خوردن به نور یا سوی چراغ و … وجود دارد. پادشاهان اشکانی به اکثر ادیان احترام می گذاشتند مثلا به مغان تکریم می نمودند و آنها را در شورای سلطنتی خود می پذیرفتند . پس از گرد آوری اوستا توسط بلاش اول برادر او تیرداد که از دین داران مزدیسنی به شمار می رفت
درمعبدی به نام ناهید ( آناهیتا ) تاج گذاری کرد. در هگمتانه مقرتابستانی شاهان اشکانی و همچنین در کنگاور معبد ناهید را بنا کرد . علاوه بر بت پرستی یونانی در سراسر مغرب اشکانی ، آئین های گوناگون سامی که اساس آن بر شرک و بت پرستی بود رواج یافت . در شمال بین النهرین آئین های آشوری همچنان رایج بود دین یونانی هم مانند بیشترفرهنگ یونانی و ایرانی به هم آویختند و همه به طور یکسان مورد پرستش قرار گرفتند در مشرق فلات ایران آئین بودایی از هند به خراسان سرایت کرد و معابد بودایی در آن نواحی برپا شد . اشکانیان ، دین خود را در میان اقوام مغلوب ، رواج دادند . یهودیان ، شاهان ایران مزبور را ، مدافعان حقیقی دین خود می دانستند . در دوره اشکانی ، یهودی ها در تمام کشورهای آسیای غربی متفرق بودند و توانستند مذهب خود را توسعه دهند .
اشکانیان از نظر روح جنگ آوری و شجاعت ، در ترویج مهرپرستی ، به منتهای حد خود کوشیدند و اکثر نام های پادشاهان این دودمان مهرداد ، مهران ، مهرباز و مهرزاد از نام هایی است که با این واژه ( واژه مهر ) ترکیب یافته اند که در نتیجه فتوحات اشکانی در قرن اول میلاد تا کشورهای باخترزمین رسوخ کرد . میترائیسم در قرن اول میلادی با مذهب مسیحیت رقابت شدیدی می کرد و به سرعت پیش می رفت و در قرن سوم به سال ۶۷ قمری میلادی آیین مهر از راه آسیای صغیر در روم و اروپا نفوذ کرد و در نتیجه امپراطور رم بوسیله تیرداد ، پادشاه ارمنستان به آیین میترائیسم گرایید .
پادشاهان اشکانی
پادشاهان اشکانی از زمان پیروزی بر سلوکیان یونانی در سال ۱۴۰ پیش از میلاد تا شکست و کشته شدن آخرین پادشاه اشکانی ، اردوان چهارم ، در نبرد هرمزگان در سال ۲۲۴ میلادی بر ایران حکومت کردند . پادشاهان اشکانی در زمان اوج قدرت خود بر امپراطوری ای فرمان می راندند که از مرزهای شرقی ترکیه تا افغانستان امروزی و غرب پاکستان گسترده بود .
بیشتر مطالعه کنید : خلاصه تاریخ اشکانیان
فهرست پادشاهان اشکانی :
- ارشک اول بنیانگذار دودمان اشکانی
- ارشک دوم پسر ارشک اول
- فریاپت فرزند برادر زاده ارشک اول
- ناشناس اول نوه ارشک دوم
- فرهاد اول فرزند ارشد فریاپت
- مهرداد اول فرزند فریاپت
- فرهاد دوم فرزند مهرداد اول
- اردوان اول فرزند فریاپت
- اردوان دوم فرزند اردوان اول
- نا شناس دوم فرزند …..
- مهرداد دوم پسر اردوان اول
- گودرز اول ……
- مهرداد سوم پسر مهرداد دوم
- ارد اول پسر گودرز یکم
- ناشناس سوم ……
- ناشناس چهارم ……
- سیناتروک پسر فریاپت یا مهرداد اول
- فرهاد سوم پسر سیناتروک
- مهرداد چهارم پسر فرهاد سوم
- ارد دوم پسر فرهاد سوم
- پاکور اول فرزند ارشد ارد دوم
- فرهاد چهارم پیسر ارد دوم
- تیرداد دوم ……
- فرهاد پنجم پسر فرهاد چهارم
- موزا ……
- ارد سوم ……
- ونون اول پسر فرهاد چهارم
- اردوان دوم نوه دختری فرهاد چهارم
- تیرداد سوم نوه فرهاد چهارم
- وردان اول پسر اردوان دوم
- گودرز دوم پسر اردوان دوم
- مهرداد پسر ونون اول
- ونون دوم نوه دختری فرهاد چهارم
- بلاش اول پسر ونون دوم
- وردان دوم پسر وردان اول
- پاکور دوم پسر بلاش اول
- بلاش دوم پسر بلاش اول
- اردوان سوم پسر یا برادر بلاش اول
- بلاش سوم پسر پاکور دوم
- خسرو اول پسر پاکور دوم
- پارتاماسپت پسر خسرو
- سیناتروک دوم پسر مهرداد پنجم
- ناشناس پنجم …….
- مهرداد پنجم پسر پاکور دوم
- بلاش چهارم پسر مهرداد پنجم
- خسرو دوم ……
- بلاش پنجم پسر بلاش چهارم
- بلاش ششم پسر بلاش پنجم
- اردوان چهارم پسر بلاش پنجم
- تیرداد چهارم ……

پایتخت اشکانیان
نشیمنگاه اجدادی سلسله اشکانیان شهر نسا بوده است که امروزه در نزدیکی پایتخت ترکمنستان ( عشق آباد ) ویرانه های آن جای گرفته است . نسا شامل دو محوطه باستانی به نام های نسا قدیم و نسا جدید است . نسای جدید شهر بوده است و نسای قدیم قلعه ای که اقامتگاه شاهانه با کاخ و خزانه ، ادارات و پادگان و شاید یک نیایشگاه بوده است . نکته قابل توجه این است که نسای جدید بسیار قدیمتر از نسای قدیم و حتی پیش از تاریخ مسکون بوده است ، لیکن در هنگام دایر بودن نسای جدید ،نسای قدیم متروک گردیده بود و این نام ها بر آنها نهاده شد . اشکانیان پس از تحکیم قدرت به سوی غرب پیشروی داشته و در این مسیر شهرهایی چون گرگان ، هکاتم پیلس یا شهر ( صد دروازه ) ، قومس در نزدیکی دامغان ،اکباتان ، نهاوند ،خورهه ، اصفهان و استخر (بین نقش رستم و تخت جمشید ) و تیسفون را پایتخت کشوری و یا منطقه ای خود قرار دادند و این شهرها در دوره اشکانیان معمور بوده اند . بنابراین پارتیان (اشکانیان ) نیز مانند هخامنشیان به سرعت مراکز سیاسی و اقتصادی خود را به سرزمین بسیارپیشرفته بین النهرین منتقل ساختند .

خط در دوره اشکانیان
خط پارتی خط آرامی است که آن را می توان از دوچند استنباط کرد
-سکه هایی است که روی آنها کلمات پهلوی با خط آرامی نوشته شده است .
-سه نسخه نوشته است که در اورمان کردستان در ۱۹۰۹ پیدا شده و دو نسخه از آن به خط
یونانی و سومی به زبان پهلوی و خط آرامی است و هر سه روی پوست آهو نوشته شده و متعلق به دوره اشکانیان است ولی نمی شود گفت که در آن دوره خط میخی وجود نداشته زیرا که در بابل لوحه هایی پیدا شده که متعلق به دوره اشکانی است و به خط میخی نوشته شده است و اینکه بعضی شاهان اشکانی و نجبای پارتی با زبان های خارجه آشنا بودند مثل ارد که می گویند با زبان یونانی آشنا بوده است و در واقع روی سکه های پارتی نیز معرفی شاه به خط یونانی بوده است .
زبان پهلوی اشکانی
زبان پارتی ، پهلوی یا پهلوانی که در منابع معاصر به آن پهلوی اشکانی یا پهلوی شمالی می گویند یک زبان منقرض شده از خانواده زبان های ایرانی شمال غربی بوده است . دولت های اشکانی ، نظیر اشکانیان ایران ، ارمنستان و … از آن به عنوان زبان دری استفاده می نمودند . زبان پهلوی اشکانی یکی از شاخه های زبان فارسی میانه است که تقریبا فراموش شده است و امروزه تعداد کمی از واژه های آن فقط در شهرستان ابیانه در استان کاشان به گوش می رسد. زبان فارسی مدام در حال تغییر است دلیل این قضیه این است که به طور مداوم واژه های تازه ای ساخته می شوند و واژه هایی از میان می روند. در مورد ابیانه هم همین طور است . ممکن است مردم این ناحیه به خاطر ارتباط کمتر و بسته بودن محیط ، مقداری از واژگان فارسی میانه و زبان پهلوی اشکانی را در خود حفظ کرده باشند اما نمی توان به طور قطع و یقین گفت آنها کاملا به زبان پهلوی اشکانی حرف می زنند . پهلوی اشکانی که پهلوانیک نیز نامیده می شود بعد از سقوط سلسله ی اشکانی ، در کتیبه های
اردشیر بابکان به جای ماند . متن های « یادگار زیران » و « درخت آسوریک » نیز به این زبان نوشته شده اند .