سرای تاریخ : هجویری یکی از دانشمندان سده پنجم هجری است که به داتا گنج بخش معروف می باشد. آرامگاه این عارف در آرامگاه او در میان دروازه بهاتی لاهور قرار دارد. در ادامه این مطلب به بیوگرافی این دانشمند اشاره می شود.
خلاصه ای از زندگینامه هجویری
- نام کامل: علی بن عثمان بن علی جلابی هُجویری غَزنَوی
- لقب: داتا گنج بخش
- دوره زندگی: سده پنجم هجری
- محل تولد: غزنین
- نام اثر: کشف المحجوب
- درگذشت: ۴۸۱ و ۵۰۰ هجری قمری
- محل دفن: میان دروازه بهاتی لاهور
زندگینامه هجویری
تاریخ ولادت هجویری مشخص نیست اما باتوجه به آنچه به نظر می رسد احتمال می دهیم در آخرین دهۀ قرن چهارم یا اوایل قرن پنجم یعنی در دوران سلطنت محمودغزنوی به دنیا آمده است. یعقوب چرخی گزارش می کند مناظره ای بین هجویری و فیلسوفی هندی با حضور سلطان محمود صورت می گیرد که هجویری با کرامت خود این فیلسوف را شکست می دهد. با توجه به اینکه هجویری در این زمان سن کمی داشت و شهرت و آوازه چندانی در علم و عرفان نداشت، دستیابی به این پیروزی بعید به نظر می رسید.
ابوالحسن علی هجویری غزنوی در یک خانواده زاهد و باتقوا در غزنین به دنیا آمد، عنوان می شود که در غزنین دو محله وجود داشت به نام های جلاب و هجویر که خانواده هجویری برای مدتی در هر دوی این محله ها حضور داشتند به همین دلیل برخی اوقات هجویر و گاهی جلاب معرفی می شوند.
نسب هجویری
هجویری به سوابق خانوادگی و نسبش اشاره ای ندارد اما لاهوری بدون ذکر منبعی، نسب در شجره او تا امام علی پیش می برد، اسماعیل پاشا بغدادی در هدیة العارفین لقب وی را به حسینی عنوان می کند به همین دلیل در شبه قاره او را با نام سیدعلی و سید هجویری می شناسند. اقبال لاهوری در یکی از اشعارش ایشان را سید هجویر و مخدوم امم می نامد، در غزنه نیز خانواده هایی که خود را از او می دانستند سید نامیده می شدند.
از دیگر لقب های هجویری می توان به پیر علی و مخدوم علی اشاره کرد، اما غالبا در هند و پاکستان وی را با عنوان «حضرت داتا گنج بخش «(کسی که گنج میبخشد) می شناسند. عنوان می شود خواجه معینالدین چشتی در یکی از اشعارش که به مناسبت پایان شب چله است در کنار مقبره هجویر می سراید این لقب را به وی اهدا می کند.
از طرفی در کتاب کشف الاسرار که منسوب به هجویری است مردم وی را عین افلاس “گنج بخش” میخواندند، افرادی که این کتاب را از هجویری می دانند از این عبارت نتیجه می گیرند او در زمان حیاتش این لقب را داشته است.
معاصران هجویری
این دانشمند را معاصر با ابوسعید ابوالخیر و ابوالقاسم قشیری می دانند. البته ایشان در کشف المحجوب قشیری را استاد نام می نامند و از او نقل قول مستقیم می کنند، البته از مطالب کشف المحجوب برنمی آید که او با ابوسعید او را شاهنشاه محبان و ملک الملوک صوفیان نامیده باشد. براساس آنچه به نظر می رسد هجویری تنها فرزندان و مشایخ بعد از ابوسعید را دیده بوده است.
زندگی هجویری
درخصوص زندگی خصوصی، همسر و فرزندان هجویری در منابع متقدم نمی توان مطلبی مشاهده کرد تنها خودش در کشف المحجوب اشاره می کند که خداوند ۱۱ سال او را از درگیری رابطه زناشویی حفظ می کند و مدت یکسالی هم که درگیر رابطه ای عاطفی بوده بازهم خداوند وی را خلاصی می دهد.
از آنجایی که عبارات هجویری دراین خصوص صحیح نیستند احتمالات زیادی در این خصوص آورده شده اند: برخی می گویند او یک مرتبه ازدواج کرده و برای بار دوم هم بعد از یک سال هم به جدایی یا وفات همسرش ختم می شود.
باتوجه به اینکه هجویری از جمله صوفیان است با تاهل مخالف بود بهترین افراد را کسانی می دانست که مجرد باشند، پس احتمال زیادی می رود که اصلا ازدواج نکرده باشد.
عبادت طرفداران هجویری در مزارش
اساتید هجویری
درباره استادان و مشایخ هجویری به جز آنچه در کشف المحجوب آمده است اطلاعات چندانی وجود ندارد. احتمال دارد ایشان علوم متداول زمان خود را مانند حدیث و تفسیر و فقه و کلام را از پیش عالمان شهر خود یاد گرفته باشد. در سفری که به عراق داشت عنوان می شود «اندر طلب دنیا و فنای آن ناباکی میکرد» که وام بسیاری از مردم گرفته بود. سیدی به او نامه نوشت و وی را از هوس ها دل مشغولی به دنیا برحذر دانست. همین نامه موجب حول حال و طلب دیدار شیخ و مرشد شد درنتیجه این موضوع هجویری به تصوف روی آورد.
درنهایت از میان مشایخی که با او دیدار داشتند ابوالفضل محمد بنحسن ختلی که هجویری وی را زین اوتاد شیخ عباد می نامید به عنوان مرشد انتخاب شد. این استاد به دو واسطه شاگرد شبلی به شمار می آمد.
تحصیلات هجویری
هجویری از بسیاری از شهرهای اسلامی از شام تا ترکستان از دریای قزوین تا جایی که امروزه پاکستان شناخته می شود، با عرفا و مشایخ زیادی ملاقات داشت و بسیاری از علوم و معارف دینی و عرفانی از آنها برگرفته می شد. از جمله این افراد می توان به ابوجعفر محمد بن مصباح صیدلانی اشاره کرد که در سفر به عراق با او دیدار شد و برخی او را حلاج معرفی می کند.
در سفری که به نیشابور داشت به دیدار خواجه مظفر بن حمدان رفت و درباره فنا، بقا و سماع با او صحبت کرد از طرفی مطالبی را از ابوالعباس احمد بن محمد شَقانی فراگرفت.
او با ابوالقاسم کُرَّگانی در طوس دیدار کرد و از احوال و اسرار درون خود با او صحبت هایی کرد از او راهنمایی گرفت. در مرو پیروان سیاریان و رسائل آنان را دید و از عقاید آنان در جمع و تفرقه پرسید.
وی فرزند ابوسعید ابوالخیر، ابومظفر، و حسن بن مؤدب مرید ابوسعید را در میهنه ملاقات کرد و حسن بن مؤدب داستان ملاقات ابوسعید با ابوالحسن خرقانی را برای وی تعریف کرد. در نهایت این دیدارها و سفری طولانی هجویری به لاهور رسید و در آنجا ساکن شد، البته تاریخ دقیق ورود هجویری به لاهور هنوز مشخص نیست با وجودی که هجویری تا زمان مرگ ختلی در شام به وی خدمت کرد. می توان گفت سفر او به لاهور و سپس از دنیا رفتن ختلی در سال ۴۵۳ یا ۴۶۰ می باشد.
از سویی باتوجه به اینکه هجویری از گرفتار شدن در دیار هند اندر میان ناجستان در اثر کشف الحجوب خود صحبت می کند برخی از محققان معاصر عنوان می کنند او جایی اسیر شده و این موضوع پیش از وفات ختلی بوده است. به همین دلیل گفته می شود که به لاهور رفته یک بار در ۴۳۱ و در اثنای آشوبهای بعد از حکومت سلطان محمود غزنوی که سبب شد هجویری از غزنه به لاهور سفر کند.
حتی در مطلبی دیگر عنوان می شود وی دو مربته به لاهور رفته است و درنهایت اسیر می شود که سفر دوم هم بعد از وفات ختلی است.
دربرخی از نوشته ها هجویری با دستور ختلی برای رفتن به لاهور مامور می شود، قبلتر از او حسین زنجانی از سمت ختلی مامور می شود تا ارشاد طریقت را در لاهور به عهده بگیرد، زمانی که هجویری به آنجا رسید زنجانی از دنیا رفته بود، اما زمانی که حسین زنجانی بعد از هجویری از دنیا رفت، امکان دارد این گزارش غلط باشد یا حسین زنجانی در برخی از منابع از وی یاد می کند البته ممکن است شخص دیگری باشد که شرح حال او برای ما مشخص نیست.پس براساس آنچه به نظر می رسد تاریخ دقیق ورود هجویری به لاهور و دلیل این سفر مشخص نیست.
ساخت مسجد و خانقاه
هجویری در لاهور مسجد و خانقاهی بنا کرد به همین دلیل مریدان بسیاری پیدا کرد عنوان می شود هجویری افراد بسیاری را به دین اسلامم رساند که یکی از اویلن آنها حاکم لاهور بود که بعد از اسلام آوردن شیخ هندی نام گرفت. اخلاف او بعد از آن زمان متولی مزار هجویری بودند.
وفات هجویری
هجویری در لاهور از دنیا رفت درباره تاریخ درگذشت او اختلاف نظرهایی وجود دارد: برخی آن را ۴۵۶ برخی، ۴۶۴، ۴۶۵ می دانند. تعدادی از محققان معاصر براساس ملاقات او با مشایخ و عارفان زمانه اش سال های بین ۴۶۵ تا ۴۶۹ را عنوان می کنند.
براساس ساه ماده تاریخی که بر دیوارهای مزار هجویری نوشته شده است تاریخ درگذشت او را ۴۶۵ می دانند از همین رو برخی همین تاریخ را قابل قبول می دانند.
محل دفن هجویری
هجویری در نزدیک مسجدی که در خود لاهور بنا کرده بود رفن کرده اند. شیخ احمدحمادی در یک طرف قبر او است که دوست و همسفر هجویری محسوب می شود و از متصوفان جوانمرد آن دوران شناخته می شده است. در سمت دیگر او قبر ابوسعید هجویری مرید هجویری دفن شده است.
مزار این عارف چندین مرتبه ترمیم شده است و یک قبرستان و یک حلقه چاه و حمام هم به مجموعه آن اضافه شده است. بقعه ای در این جایگاه توسط نوۀ سلطان محمود غزنوی؛ ظهیرالدوله سلطانابراهیم ساخته شده است.
مزار هجویری همیشه محلی برای زیارت و جایگاهی برای اعتکاف و چله نشینی عارفان و صوفیان بوده است عینالدین حسن سجزی و فریدالدین گنج شکر از جمله افرادی بودند که در این جایگاه عبادت می کردند.
این مزار برای مسلمانان شبه قاره و پاکستان هم مکان مقدسی محسوب می شود و مردم معقتد هستند اگر فردی ۴۰ شب یا ۴۰ روز در آنجا طواف کند حاجت خود را دریافت می کند. مردم پاکستان هرسال در روز درگذشت هجویری جنشی به نام عرس برپا می کنند. این جشن ۲۰ صفر هر سال آغاز می شود و به مدت ۳ روز ادامه دارد که در این زمان مجالس قوالی و سماع و ختم قرآن و خطابه و وعظ نیز برقرار است، مردم غذا و شیرینی پخش می کنند و اطراف مزار طواف انجام می دهند.
تالیفات هجویری
یکی از منابع بسیار معتبری که می توان به این عارف نسبت داد کشفالمحجوب است. این کتاب به خواسته ابوسعید هجویری برای پاسخ به پرسش های نگاشته شده است.
شعری که نشانه ای از او باشد باقی نمانده است ولی در ابتدای کشف المحجوب اشاره به انتحال آن شده است.
- کتاب فنا و بقا که در مورد تصوف بوده ولی این کتاب نیز از بین رفتهاست.
- کتاب اسراب الخرق والملونات. این کتاب نیز در دسترس نیست.
- الرعایت به حقوق الله تعالی
- کتاب البیان لاهل العیان
- منهاج الدین
- نحوالقلوب
- ایمان
- فرق فرق