کشف حجاب در سایر کشورها
مسئله کشف حجاب و ممنوع اعلام کردن این مسئله مختص به ایران نبود و در برخی دیگر از کشورهای اسلامی از قبیل ترکیه، افغانستان، مصر و الجزایر نیز دنبال گردید. دو کشور ترکیه و افغانستان به دلیل نزدیکی به ایران و ارتباطاتی که میان سران این سه کشور وجود داشت، تاثیرات مهمی بر یکدیگر گذاشته و مقامات این کشورها در مسأله کشف حجاب از یکدیگر الگوگیری میکردند. در ترکیه و در زمان مصطفی پاشا معروف به آتاتورک برخی اقدامات در قالب «اصلاحات» انجام گرفت که شامل منسوخکردن دادگاههای شرعی، تعطیلی مدارس علوم دینی، جایگزین کردن قوانین اروپایی به جای نظام شریعت، رواج رسمالخط لاتین، تغییر تاریخ هجری به میلادی، اعلام تعطیلی یکشنبهها به جای جمعهها و … بود. در ترکیه مطابق قانون ۱۹۲۶ حجاب به عنوان پوشش رسمی ملغی شد. رضاشاه به محمود جم گفته بود: «….نزدیک دو سال است که این موضوع ـ کشف حجاب ـ سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است، خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش بدوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک میکنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده است. در افغانستان و در زمان امان الله خان غازی نیز سیاست کشف حجاب اجباری پیگیری شد. امانالله خان در ۱٣٠۶ سفری طولانی و ۶ ماهه به مصر، ایتالیا، هلند، بلژیک، فرانسه، سوئیس، آلمان، لهستان، روسیه و ترکیه انجام داد و از این طریق با فرهنگ غربی و اروپایی آشنا شد و این مسافرتها تاثیرات بسیاری در شکلگیری تفکر کشف حجاب در وی داشت.اقدامات امان الله خان با زور و اجبار انجام میگرفت، از جمله در یک مورد اعضای مجلس ملی افغانستان که از بزرگان و روسای طوایف و قومیتها بودند را به بیرون شهر دعوت کرد و در آنجا به آنان دستور داد تا ریشهای خود را بتراشند و لباسهای سنتی خود را کنار گذاشته و با لباسهایی که خود از خارج آورده بود تعویض کنند و به شهر برگردند.نهایتاً نیز این اقدامات با مخالفت مردم و روحانیون افغانی مواجه شد و باعث گسترش اعتراضات در نقاط مختلف افغانستان گردید و پیرو این اعتراضات امان الله در سال ۱۹۲۹ به خارج از کشور گریخت و حکومت افغانستان به دست حبیب الله کلکانی افتاد.۷
سه همسایه و یک پروژه
یک مسئله مهم در رابطه با موضوع کشف حجاب در این سه کشور ارتباط زمامداران این کشورها با یکدیگر و مسافرت آنها و دیدار با همتایانشان و تاثیرپذیری و تاثیرگذاری آنها بر یکدیگر و الگوبرداری از هم در پدیده کشف حجاب بود، که مهمترین آنها مسافرت رضاشاه به ترکیه و دیدار با آتاتورک و مسافرت امان الله خان به ایران و ترکیه بود.۸ تأثیرات این مسئله بر روی رضاشاه پهلوی به قدری گسترده بود که وی به محمود جم گفته است: «….نزدیک دو سال است که این موضوع ـ کشف حجاب ـ سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است، خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش بدوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک میکنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است.»۹ وارداتی بودن این سیاست و عدم تمایل قاطبه مردم نسبت به «مسئله کشف حجاب» نیز در این سه کشور وجود داشته است. در واقع یکی از مهمترین نقاط تشابه پدیده و پروژه کشف حجاب در این کشورها و حتی کشورهای دیگری نظیر مصر، الجزایر و …، وارداتی بودن این پدیده و عدم وجود ریشههای داخلی و تمایلات درونی و مردمی برای این مسئله بوده است. اصولاً این سه کشور در آن مقطع زمانی کاملاً سنتی و مذهبی بوده و نه تنها تمایلی به کشف حجاب نداشتند، بلکه کاملاً مقید به تقیدات دینی و پوشش و حجاب اسلامی بودند. حتی اشخاصی نظیر «همفری» جاسوس انگلیسی که به خوبی این منطقه را میشناخت نیز به مسئله اذعان داشته و گفته بود که «می بایست به این مسئله مقابله کرد و ریشههای اعتقادی و مذهبی در این منطقه را خشکاند».۱۰ در این بین سیاستهای کشف حجاب در ترکیه، به دلیل نزدیکی جغرافیایی این کشور به غرب با موفقیت بیشتری همراه بوده و به دلیل گستره وسیع ارتباطات این کشور با کشورهای غربی، سیاست کشف حجاب در این کشور -برعکس ایران و افغانستان- در برخی نواحی ریشه دوانید و گسترش یافت. یکی دیگر از موارد تشابه مسئله کشف حجاب در این سه کشور، اجباری بودن این مسئله و تشدید اقدامات خشونت آمیز برای ترویج بیحجابی در جامعه بود. در ایران و در زمان حکومت رضاشاه چادر از سر زنان برداشته میشد۱۱ و اجرای سیاست کشف حجاب با خشونت همراه بود.۱۲ در ترکیه و افغانستان نیز این مسئله وجود داشته و به صورت جدی پیگیری میشد. همین خشونت و اجبار بود که نهایتاً منجر به شورشهایی بر علیه امانالله خان شد و به حکومت وی پایان داد.
نتیجه گیری
پروژه کشف حجاب در زمان رضاشاه پهلوی دنبال شد و به دلیل تضاد با سنن و رسومات دینی و عرفی مردم ایران با مقاومت طیفهای مختلف جامعه مواجه شد. این سیاست در همان زمان در کشورهایی نظیر افغانستان و ترکیه نیز دنبال گردید. در افغانستان روحانیون و مردم به مقابله با آن پرداختند و این مسئله نهایتأ منجر به شورش بر علیه امان الله خان پادشاه این کشور شد و وی به خارج از کشور فرار کرد. اما سیاست کشف حجاب در ترکیه به دلیل نزدیکی جغرافیایی و روابط گسترده این کشور با اروپا کمتر با مخالفت مواجه گردید. مسائلی نظیر اجباری بودن، وارداتی بودن و مخالفت روحانیون و طیفهای مختلف مردم با این مسئله از مهمترین شاخصههای پروژه کشف حجاب در این سه کشور بود.
منابع
۱-علیرضا امینی، تحولات ساسی و اجتماعی ایران در دوران پهلوی، تهران، صدای معاصر، ۱۳۸۱، ص ۴۰٫
۲-حمید بصیرت منش، «روند کشف حجاب و واکنش روحانیان »، فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، سال اول، شماره دوم، تابستان ۱۳۷۶،ص ۷۸٫
۳-مهستی ابوذرجمهری و همکاران، نشست تخصصی کشف حجاب، تهران، مؤسسهی مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، چاپ اول، ۱۳۸۴، صص ۱۳۶-۱۴۰٫
۴-ابراهیم ذوالفغاری، «کشف حجاب زنان»، فصلنامه مطالعات تاریخی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، شماره ۳، تابستان ۱۳۸۳، ص ۲۲۰٫
۵-موسسه فرهنگی قدر ولایت، حکایت کشف حجاب: تهاجم فرهنگی غرب و کشف حجاب، تهران، انتشارات موسسه فرهنگی قدر ولایت، ۱۳۷۸، ص ۲۵٫
۶-مرتضی جعفری و همکاران، واقعه کشف حجاب، تهران، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۳، صص ۲۳-۲۴٫
۷-عبدالغفور روان فرهادی، «کتابی درباره عهد امانی افغانستان»، نشریه ایرانشناسی، شماره ۴۹، بهار ۱۳۸۰، ص ۱۶۶٫
۸-بصیرت منش، همان، ص ۷۴٫
۹-مهدی صلاح، کشف حجاب، زمینهها، پیامدها و واکنشها، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۸۴،ص ۱۱۸٫
۱۰-مرکز بررسی اسناد تاریخی، تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، تهران، انتشارات مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۸۷، ص ۷۳٫
۱۱-محسن صدر، خاطرات صدرالاشراف، تهران، نشر وحید، ۱۳۶۴، ص ۳۰۵٫
۱۲-مرتضی جعفری و همکاران، همان، صص ۱۹-۲۰٫