برمکیان خاندان دولتمند، هنرپرور و دانشدوست ایرانی در دربار خلیفههای عباسی بودند که نقش چشمگیری در پیریزی تمدن اسلامی داشتند. لوسین بووا، خاورشناس فرانسوی، در کتاب برمکیان سرگذشت این خاندان بانفوذ را که نمودی از نفوذ تمدن ایرانی در جامعهی اسلامی است، پیش چشم خوانندگان میگذارد. به نظر این پژوهشگر برجسته:
درخشانترین دوران خلافت وقتی شروع شد که یحیی زمام امور را به دست گرفت. دورهی کشورگشایی گذشت و دوران عمران و آبادانی آغاز گردید. بنیامیه بنیانگذار امپراتوری هستند، ولی عباسیان تشکیلات آن را دادند و برای انجام این کار مهم معاونان و معاضدانی شایستهتر از برمکیان نمیتوانستند به دست آورند. درنتیجهی لیاقت برمیکان هیچگاه امپراتوری عرب به ثروت و نعمت دوران خلافت هارون الرشید نرسید و هیچگاه مانند دوران خلافت هاورن الرشید مالیاتها بهراحتی و نظم و ترتیب وصول نمیشد.(ص ۶۱)
ادارهی پست برید که دارای تشکیلات نیرومندی بود به دست اشخاصی اداره میشد که به طور مستقیم از طرف حکومت مرکزی منصوب میشدند و این ماموران اطلاعات دقیق و صحیح و جزئیات وقایع ایالتها را به استحضار خلیفه میرساندند. طرز ادارهی مملکت به دست برمکیان بر اساس کوشش و کار و آزدمنشی و ذکاوت و قدرت استوار بود. تمدن عرب با کمک یحیی و فرزندانش به اوج تعالی رسید و در زمان وزارت برمکیان دربار خلیفهها به منتهای جلالت و عظمت خود رسید.(ص ۶۲)
باید اعتراف کرد که خارجیان و به ویژه ایرانیان بانی این تشکیلات و مولد این جلالت شدهاند. نه فقط یحیی و خاندان او در اصل ایرانی بودند بلکه اکثر آشنایان و محارم و دستپروردگان آنها نیز ایرانی بودهاند. انقلابی که عباسیان را به مقام خلافت رساند میتوان واکنش آسیای شرقی در برابر آسیای غربی تعبیر نمود. این انقلاب را اهالی خراسان و عراق(منظور بخش مرکزی ایران که عراق عجم نیز نامیده میشد) به وجود آوردند و ساکنان همین نواحی بودند که از آن بهرهور شدند.(ص ۶۲)
یحی که همیشه طرفدار علم و معرفت بود، علمای و هنرمندان و فیلسوفان را تشویق مینمود و مباحث مذهبی و اخلاقی را نیز بسیار دوست میداشت و با طیب خاطر فقیهان مسلمان و آزاداندیشان و عالمان سایر فرق و نحل را مجتمع مینمود و به مباحثات فلسفی سرگرم میشد.(ص ۶۵)
صاحب الفهرست مینویسد که یحیی یکی از عالمان را به هند فرستاد تا عقاقیر آن مملکت را برای او بیاورد و در ضمن رسالهای دربارهی مذهب هندیان تهیه نماید. برمیکان که به مسائل هند علاقهی وافری داشتند بارها عالمان و فیلسوفان و حکیمان و پزشکان آن مملکت را به محظر خود میآورند.(ص ۶۶)
خلیفهٔ عباسی ابوالعباس سفاح در دوران وزارت خالد بن برمک
طبیب معروف مسیحی بختیشوع ثروت خود را مدیون یحیی برمکی است. هارون در آغاز خلافت خود مریض شد و به وزیرش گفت این طبیبان چیزی نمیفهمند و تو باید برای من طبیبی حاذق بیابی. یحیح بختیشوع را که در جندیشاپور بود معرفی نمود و او را از آنجا به بغداد آوردند. خلیفه این طبیب را عزیز داشت و احسان کرد و به سمت رئیس الاطبائ منصوبش کرد.(ص ۶۶)
سرانجام این خاندان فرهنگپرور و دانشدوست به حسادت و کینهتوزی بدخواهان و به فرمان خلیفهی عباسی به دم تیغ سپرده شدند.
ای طفل دهر گر تو ز پستان روزگار
روزی دو شیر دولت و اقبال برمکی
در مهد عهد غره مشو از کمال خویش
یاد آور از زوال کریمان برمکی
برگرفته از:
بووا، لوسین. برمکیان به روایات مورخان عرب و ایرانی. ترجمهی عبدالحسین میکده. تهران: شرکت انتشارات علمی وفرهنگی، چاپ اول ۱۳۳۶، چاپ چهارم، ۱۳۸۰
منبع :جزیره دانش