نظامی
تاریخ ارتش آذربایجان به زمان جمهوری دموکراتیک آذربایجان در سال ۱۹۱۸ که ارتش ملی تازه شکل گرفته بود بازمیگردد. وقتی جمهوری آذربایجان استقلال خود را پس از فروپاشی شوروی سویالیستی بدست آورد بر پایه قانون در سال ۱۹۹۱ ارتش جمهوری آذربایجان تاسیس گردید. از سال ۲۰۰۲ ارتش آذربایجان دارای ۹۵۰۰۰ پرسنل نظامی فعال و همچنین دارای ۱۷۰۰۰ نیروی شبه نظامی است. نیروهای نظامی دارای سه شاخه نیروهای دریایی، هوایی و زمینی است. افزون بر این شاخههای اصلی نیروی نظامی آذربایجان دارای زیر شاخههایی است که در موقع لزوم میتوانند در دفاع از کشور کمک کنند. این نیروها شامل گارد ساحلی، مرزبانان و نیروهای انتظامی داخلی است. گارد ملی آذربایجان یک نیروی بیشتر شبه نظامی است که یک نهاد نیمه مستقل ویژه از سرویس حفاظت دولتی است که زیر نظر رئیس جمهور اداره میشود.
آذربایجان پیمان نیروهای مسلح متعارف در اروپا (سی اف ای) را امضا کردهاست. این کشور همکاری نزدیکی با ناتو در پروژهای حفاظت از صلح دارد. آذربایجان ۱۵۱ نیروی حافظ صلح در عراق و ۱۸۴ نیرو در افغانستان دارد.
بودجه نظامی آذربایجان برای سال ۲۰۱۱ معادل ۴٫۴۶ میلیارد دلار بودهاست. آذربایجان دارای صنایع دفاعی تولید اسلحه سبک، سیستمهای کوچک توپخانه و برخی وسایل نقلیه نظامی است. ارتش آذربایجان همکاریهای تمرینی با گارد ملی اوکلاهاما داشتهاست.
دفاع
خدمت سربازی :مدت انجام خدمت سریازی ۲ سال میباشد. کشور آذربایجان هم اکنون کشوری جنگزده است. در پی جنگهای قومی اش با همسایه خود کشور ارمنستان منطقه قرهباغ,آرتساخ, که دارای بیشینه ارمنی است از این کشور جدا شد و در حالت نیمه مستقل به سر میبرد. در کل ۲۰ درصد از خاک جمهوری پیشین اران (آذربایجان) چند سال پس از استقلال از این کشور جدا شد و مستقل گشت. هم اکنون اران یک میلیون جنگزده دارد که بیشترشان سالهای سال است که در چادرها بسر میبرند .
آموزش
میزان باسوادی :بیش از ۹۹ درصد در سال ۱۹۷۰ سنین تحصیل اجباری: ۵ تا ۱۵ سال تعداد دانشگاه: ۲
سیاست
بهدنبال استقلال، فعالیتهای سیاسی در جمهوری آذربایجان بهشدت افزایش یافت. یکی از بزرگترین سازمانهای سیاسی اپوزیسیون جبههٔ خلق آذربایجان حول ملی گرایی ملی و دفاع در مقابل حملات ارمنستان تشکیل شد. این سازمان در مراحل بعدی حاوی فراکسیونهایی با اندیشههای پان ترکیستی نیز بودهاست. در اولین دوره انتخابات ریاستجمهوری ابوالفضل ایلچیبیگ با اندیشههای قومگرایانه این مقام رسید، بعد از انتخاب ایلچیبیگ وی به همراه وزیر کشور خود اسکندر حمیدف در چندین نوبت خواستار تشکیل ترکیه بزرگ که شامل تمام نواحی شمالی ایران میشد شدند. پس از شکستهای پیاپی در جنگ با ارمنستان، و شکست تقریباً تمامی سیاستهای وی، و چندین قیام خونین در چند شهر از جمله گنجه، حیدر علیاف رئیس وقت پارلمان طی یک کودتای بدون خونریزی قدرت را به دست آورد و ایلچیبیگ به تبعید فرستاده شد.
در زمان ریاستجمهوری وی و پسرش روابط با ایران بهتدریج گرمتر شد، تا جایی که روسای جمهور هر دو کشور در چندین نوبت به کشور یکدیگر سفر کردهاند، و جمهوری آذربایجان کنسولگریای نیز در شهر تبریز افتتاح کرد و علیاف پسر به آن شهر سفر کرده و با تجار آن دیدار کرد. موافقتنامههای زیادی نیز در زمینههای تجاری، ورزشی، فرهنگی و مرزی بین دو کشور بسته شدهاست. متاسفانه در سالهای اخیر جریانات ضدایرانی تحت حاکمیت الهام علیف دوباره شدت گرفتهاست. همچنین این کشور در فهرست ناقضان آزادی مطبوعات است.
مسایل مورد مناقشه
در پی گسسته شدن اتحاد جماهیر شوروی و آغاز درگیریهای قومی، تعداد کثیری از ساکنان ارمنی منطقه قرهباغ با مداخله ارتش جمهوری ارمنستان موفق به کنترل این ناحیه و شش ناحیه غیر ارمنی نشین شدند. جمهوری قرهباغ که کنترل بیست درصد از اراضی جمهوری آذربایجان را دارد تا کنون توسط هیچ کشوری به رسمیت شناخته نشدهاست و از هر لحاظ تحت نفوذ و حاکمیت ارمنستان میباشد. در اثر این جنگهای حدود یک میلیون اهالی آذری، ارمنی و کرد جنگزده این منطقه بی خانمان گشته و تعداد کثیری هنوز در پناهگاههای موقتی و نیمه موقتی بسر میبرند.
مردمقوم آذربایجانی که اکثریت مردم این کشور را تشکیل میدهند مردمی عمدتاً شیعهمذهب، ترکزبان و با فرهنگ ایرانی هستند. به نوشته دایرةالمعارف بزرگ اسلامی «در این قوم، عنصر غالبِ ترک که پیامد مهاجرت اقوامترک – بهویژه سلجوقیانِ اُغوز در سدهٔ ۱۱ م/۵ ق – به این سرزمین است، با ساکنان کهن این سرزمین، یعنی ایرانیان و دیگر مردمانی که از روزگار باستان در ماوراء قفقاز میزیستهاند، ترکیب شدهاست». مطالعات ژنتیکی جدید نشان داده که آنها هم از نظر میتوکندری دیانای، که نسب مادری را نشان میدهد و هم از نظر کروموزوم ایگرگ، که نسب پدری را مینمایاند، به همسایگان جغرافیایی خود یعنی اقوام قفقازی (گویشوران به زبانهای قفقازی) شبیهترند تا به خویشان زبانی خود یعنی اقوام ترکتبار در نقاط دیگر دنیا. خصوصیات ژنتیکی قفقازیها نیز در مجموع چیزی بین اروپائیها و ساکنان خاورمیانهاست که نسب مادری شباهت بیشتری را به اروپائیها و نسب پدری شباهت بیشتری را به خاورمیانهایها نشان میدهد. این نتایج ایده جابجایی زبانی آذربایجانیها را تقویت میکند و نشان میدهد که گروههای مهاجر آن قدر کوچک بودهاند که سهم ژنتیکی آنها در جمعیت فعلی قابل مشاهده نیست.
براساس سرشماری سال ۱۹۹۹، ۹۰٫۶ درصد از جمعیت جمهوری آذربایجان را آذربایجانی، ۲٫۲ درصد را لزگی (داغستانی)، ۱٫۸ درصد را روس و ۱٫۵ درصد را ارمنی تشکیل میدهند؛ البته تقریباً تمامی ارمنیها در منطقهٔ خودمختار قرهباغ کوهستانی زندگی میکنند.براساس سرشماری سال ۱۹۸۹ شوروی، حدود ۲۶۲٬۰۰۰ نفر غیرآذربایجانی از ۹ قومیت مختلف در این کشور زندگی میکردهاند که از این میان، ۱۷۱٬۰۰۰ نفر لزگی و ۲۱٬۰۰۰ نفر تالش بودهاند؛ اما تالشها جمعیت خود را حدود ۲۰۰٬۰۰۰ تا ۳۰۰٬۰۰۰ نفر برآورد میکنند.
از جمعیت ۸٬۲۳۸٬۶۷۲ نفری جمهوری آذربایجان، ۵۱ درصد شهرنشین و ۴۹ درصد در روستاها زندگی میکنند. نرخ رشد جمعیت در این کشور ۰٫۷۶۲ درصد است. ۹۳٫۴ درصد از مردم جمهوری آذربایجان، مسلمان (۸۵ درصد شیعه)،۲٫۵ درصد ارتدوکس روس و ۲٫۳ درصد ارمنی هستند. البته درصد اعتقاد به ادیان در این کشور صوری است؛ چراکه عدهٔ بسیار کمی از مردم عبادت کرده و واقعاً به دین خود وابستگی دارند.
جمهوری آذربایجان به همراه ایران، عراق و بحرین چهار کشوری هستند که در آن شیعیان اکثریت جمعیت را تشکیل میدهند. پس از استقلال از شوروی تعصب اسلامی در این کشور رشد داشتهاست.
اما آمارهای رسمی این کشور در مورد اقلیتهای قومی مورد چالش پژوهشگران قرار گرفتهاست و در محافل خصوصی نیز خود آذربایجانیها قبول دارند که تعداد لزگیها، تالشها و کردها بسیار بیشتر است. هم اکنون دولت جمهوری آذربایجان سیاست سخت آسیمیله کردن اقلیتهای قومی را پیگیری میکند و باعث گردیدهاست که بسیاری از لزگیها، تالشها و کردها در این صدسال اخیر در قوم آذربایجانی ادغام شوند. این در حالیست که بر اساس قانون اساسی جمهوری آذربایجان تمام اقوام ساکن این کشور از حق آموزش به زبان مادری و حفظ فرهنگ بومی برخوردارند. اما این اصل قانون اساسی کشور به درستی توسط دولت به اجرا در نیامده و شورای اروپا نیز در گزارش سال ۲۰۰۹ خود تلاش دولت این کشور را برای حفظ تنوع فرهنگی و فرهنگهای قومی کم دانستهاست.
لزگیها
لزگیها جزو اقوام بومی قفقازی هستند که به یکی از زبانهای خانواده قفقازی تکلم میکنند. برای نمونه پروفسور سوانته کرنل میگوید:” این آمارها نشانگر نظرات رسمی دولت هست، ولی در واقعیت شمار لزگیها روشن نیست. هرچند مقامات رسمی آن را صد و هشتاد هزار نفر ذکر میکنند اما منابع دیگری تعداد لزگیها را بسیار بیشتر دانسته و آن را در حدود هفتصدهزار نفر میدانند.همچنین در آمار اتنولوگ، حدود لزگیها در جمهوری آذربایجان ۳۶۴٫۰۰۰ نفر ذکر شدهاست.
برپایه آمار رسمی جمهوری آذربایجان جمعیت لزگیها ۱۷۸۰۲۱ هزار نفر است.
به قول پروفسور کرنول، نریمان رمضانُف یکی از رهبران سیاسی لزگی میگوید که هرچند بسیاری از تالشها، تاتها و کردها زبانشان را به خاطر سیاستهای آسیمیلاسیون باختهاند، ولی لزگیها به خاطر روابط با داغستان (که سیاست آسیمیله شدن دولت جمهوری آذربایجان در آن وجود ندارد) توانستهاند زبان و فرهنگ خود را بهتر حفظ کنند.
کردها
کردها یکی از اقوام ایرانی هستند که زیرفشار سخت آسیمیله، شمار آنها در دوران شوروی و پس از آن کاهش یافتهاست؛ به گونهای که اگر یک فرد کرد به جای اینکه خود را یک آذربایجانی معرفی کند، بر هویت قومی خویش پافشاری میکرد، قادر به پیداکردن شغل نبود.

سواران كرد در كوه هاي قفقاز نيويورك تايمز، ۳ بهمن ۱۲۹۳
پروفسور کرنل در رابطه با جمعیت کردها میگوید: «آمار کردها بسیار است، برخی آن را حدود ده درصد از جمعیت کشور برشمردهاند». برخی از منابع کرد به وجود ۲۰۰٬۰۰۰ نفر کرد در جمهوری آذربایجان اشاره میکنند؛ اما در آمار رسمی گفته شده که تنها ۱۲٬۰۰۰ نفر کرد در این کشور زندگی میکنند؛ دلیل این امر آن است که پس از سال ۱۹۳۰ به تدریج منابع دولتی قومیت اکثر کردها را از روی عمد آذربایجانی عنوان کردهاند.