سرای تاریخ : در دوره ساسانی، روحانیان زرتشتی دین زرتشت را دین رسمی جامعه ساسانی اعلام کردند؛ اما رسمیت این دین سبب حرکت جامعه بهسمت و سوی آرامش نشد و با چالشهای مذهبی بسیاری روبهرو شد. رواج آیین مسیحی، مانویت و ظهور مزدک، نمونههایی از این چالشها است. مزدک آخرین فردی بود که در دوره ساسانی باورهای بدعتی ایجاد کرد. ظهور مزدک مقارن با بحرانهای اجتماعی، اقتصادی و دینی عصر سلسله ساسانی بود. مزدک یکی از افراد بلندپایه دین زرشت بود که آموزههای دینی جدیدی را در دوره ساسانی عرضه کرد و سبب بروز چالش در جامعه آن عصر شد.
مزدک که بود؟
۲-۱- « مزدک کسی است که در روزگار قباد ، پدر انوشیروان، ظهور کرد، و قباد را به مذهبش فراخواند و قباد دعوت او را اجابت کرد. و انوشیروان بر خواری و افتراء او آگاهی یافت، پس او را طلب کرد، او را یافت، او را کشت. ابوعیسی وراق حکایت کرد که قول مزدکیان در دو عالم و دو اصل مانند قول بسیاری از مانویان است، جزء این که مزدک میگفت که نور به قصد و اختیار عمل میکند و ظلمت به خبط و اتفاق عمل مینماید. و نور عالم، حساس و لمت جاهل، کور است و آمیزش نور و ظلمت به اتفاق و خبط بوده است نه به قصد و اختیار، و همچنین رهایی ] نو از ظلمت [ به اتفاق رخ میدهد، نه به اختیار.
۲-۲- مزدک مردم را از مخالفت و دشمنی و جنگ نهی میکرد. و چون اکثر آن، به سبب زن و اموال روی میدهد، زن را حلال و اموال را مباح گردانید و مردم را در آنها شریک کرد، چنان که در آب و آتش و علف شریک هستند. و از او روایت شده است که امر به قتل نفوس داده تا آنها را از شر و آمیختگی با ظلمت رها کند
۲-۳- و مذهب او در اصول و ارکان این است که آنها سه هستند: آب و خاک و آتش. و هنگامی که با هم درآمیختند، از آمیزش آنها مدبر خیر و مدبر شر و وجود آمدند، پس آنچه از پاکیزگی آنهاسا، مدبر خیر است و آنچه از کدری آنهاست، مدبر شر.
۲-۴- از او روایت شده است که معبودش در جهان برین بر کرسی نشسته است، مانند نشستن خسرو ۲۵۸ در جهان زیرین، و در برابر او چهار نیرو است: نیروی تمیز، و فهم، و حفظ، و سرور، چنان که در برابر خسرو چهار شخص هستند: موبد موبدان، و هیربد بزرگ، و سپهبد، و رامشگر.
و آن چهار، کار جهان را به یاوری هفتی که فروتر از آنهاست اداره میکنند: سالار، و بیشکار، و بالوان، و براون، و کازران، و دستور، و کودک. و این هفت در دوازده روحانی میگردند: خواننده، و دهنده، و ستاننده، و برنده، و خورننده، و دونده، و کشنده، و زننده، و کننده، و آبنده، و شونده، و باینده.
۲-۵- و هر انسانی را که این قوای چهار و هفت و دوازده جمع شود در جهان زیرین ربانی میشود، و تکلیف از او برمیخیزد. گوید، پادشاه جهان برین فرمانروایی میکند با حرفهایی که مجموع آنها نام مهین است. و کسی که از آن حرفها چیزی تصور کند راز بزرگ بر او گشوده میشود. و کسی که از آن محروم بماند، در برابر قوای چهارگانهی روحانی، در کوری جهل و نسیان و بلادت و غم میماند».
۲-۶- شهرستانی، مزدکیان را در فرقههای متعدد معرفی میکند از جمله: کودکیان ، ابوسلیمان ، ماهانیان و سپیدجامگان . و کودکیان در نواحی اهواز فارس و شهر زور هستند و دیگران در نواحی سغد، سمرقند و چاچ و ایلاق هستند.
ریشههای جنبش مزدک
ندوس دو قرن پیش از مزدک میزیست. به گفته منابع تاریخی، مزدک باورهایش را از بندوس گرفته است. بندوس از مذهب مانی برگشته بود. مورخان دوره اسلامی نیز بر این عقیدهاند که مزدک شالوده اصلی اعتقادات خود را از بندوس گرفت و آن را تکمیل کرد و به اجرا گذاشت. این مورد در منابع تاریخی بهاندازهای اهمیت دارد که «ابن ندیم» در «الفهرست» از آنها با عنوان مزدک قدیم (بندوس) و مزدک اخیر (مزدک بامدادان) یاد میکند.
کتاب از مزدک تا بعد را می توانید بصورت رایگان از سایت مکتب بوک دانلود کنید.
فرقهای را که بوندوس تاسیس کرد با نام «درست دین» یا «زرتشتگان» نیز شهرت یافت. در فاصله بین ظهور مانی تا عصر مزدک، توجه به مسائل سیاسی-اجتماعی مذهب مانویت بیشتر شد و مزدک توفیق یافت برتری روشنایی را در آن وارد و جامعه را بهسمت و سوی امیدواری سوق دهد. با ورود شعارهای اجتماعی در مذهب و انتقال آنها به توده، مردم از باورهایی جدید بهرهمند شدند. مزدک برای آیین خود، پوستهای زرتشتی قائل بود و از جهان برداشتی مادی داشت.
جنبش مزدک در دوره سلطنت قباد آغاز و تا سال ۵۲۴ میلادی ادامه یافت. جنبش مزدک سه دهه طول کشید و قباد شاه ساسانی را مجبور کرد که با مزدکیان سر به سازش بردارد. شرایط اجتماعی و اقتصادی دوره ساسانی عاملی بود که سبب میشد که جنبش مزدک هر روز بیشتر بسط و وسعت پیدا کند. در این اوضاع و در عصر سلطنت پیروز، قحطی در ایران شکل گرفت که هفت سال طول کشید. این قحطی با خراجهای سنگین همراه شد و شرایط سختی را برای مردم بهوجود آورد. خالی شدن خزانه و غارتگریهای اشراف سبب جنگ آنها با هیاطله شد و غرامتهای بسیاری را به آنها وارد کرد. به این شکل، در آستانه جنبش مزدک در ایران، شرایط برای انفجار از هر لحاظ فراهم بود.
در این شرایط، مزدک پسر بامداد که از مردم پارس بود، توفیق یافت با فصاحتی که در زبان داشت و با قدرت فکر و منطق، آموزههای خود را در فکر عامه شکل داده و جنبشی عظیم را راهاندازی کند. قباد که به خاطر قدرتیابی اشراف و موبدان از آنها ناراضی بود، به حمایت از مزدک برخاست تا از این طریق از قدرت زمینداران و مردان دین بکاهد. علاقه شاه به مزدک سبب شد که او فرصت بهتری برای اجرای آموزههای خود و شکل دادن جنبش پیدا کند. با ولیعهدی انوشیروان، او که بر پدرش قباد نفوذ داشت و از مخالفان مزدک و پیروان او بود، پدر را مجاب به مخالفت با مزدک و مزدکیان کرد.
سرانجام مزدک و مرگ وی
به گفته منابع تاریخی، خسرو انوشیروان ۳۰۰ مرد مزدور را از یک روستا گردآوری کرده و آنها را به میدان چوگان فرستاد و دستور داد درهای میدان را ببندند. انوشیروان به مردان دستور داد ۱۲ هزار چاه را در یک شب در آن میدان حفر کنند؛ بعد از آن امر کرد ۴۰۰ مرد پهلوان را که به سلاح مجهز باشند، به خدمت انوشیروان ببرند. آنگاه به آنها دستور داد که هر فرد بر یک چاه بایستد و هر گروهی را که به میدان فرستاده میشوند، برهنه کرده و آنها را یک به یک، بهصورت سرنگون در چاه فرو کنند و سپس اطراف آنها خاک بریزند؛ به صورتی که پاهای آنها از چاه بیرون بماند و سپس به آنها لگد بزنید تا در چاه عمود بمانند. مزدکیها را به میدان فرستادند و طبق دستور، سرنگون در چاه فرو بردند؛ تا اینکه فقط قباد، انوشیروان و مزدک بر جای ماندند. خسرو به نزد قباد و مزدک رفت و از آنها خواست تا به میدان بیایند و ببینند که انوشیروان به پیروان مزدک چه خلعتی پوشانده است! قباد و مزدک به میدان رفتند؛ اما فقط پاهایی را در میدان میدیدند که در هوا ایستاده بودند. خسرو به مزدک گفت:
لشکری را که پیشوایی چون تو دارند، بهتر از این خلعت، نشاید. تو آمدی تا ثروت و زن مردمان را زیان آوری و پادشاهی خاندان مرا از میان برداری. باش تا تو را نیز خلعتی فرماییم.
خسرو انوشیروان دستور داد که مزدک را برگیرند و بکشند. سپس دستور انوشیروان انجام شد. به دستور خسرو انوشیروان، هر مزدکی که در هر جا بود بهتدریج کشته شدند و اثری از آنها باقی نماند. در دوره خلافت بنیعباس، گروهی از پیروان مزدکیان هنوز وجود داشتند که آنها نیز نابود و کشته شدند و برخی از آنها نیز از ترس جان، مجبور شدند آیین خود را پنهان کنند.
مزدک بامدادان یکی از نوآوران دینی بود که در عصر ساسانیان ظهور کرد. دین مزدک دو جنبه عرفانی و اجتماعی داشت. آموزههای اجتماعی مزدک از شرایط کاست طبقاتی عصر ساسانی تاثیر میگرفت. همراهی قباد با مزدک، سبب شد که مزدک بههمراه پیروان خود جنبشی اجتماعی را بر ضد اشراف ایجاد کند که شعار آن برابری و ایجاد عدالت در تقسیم مال و ثروت بود. با جانشینی خسروانوشیروان، مزدکیان دیگر روی آرامش را ندیدند؛ زیرا خسرو با آنها سر ستیز داشت. سرانجام مزدک و پیروان او به دستور انوشیروان قلع و قمع شدند.
خلاصه ای درباره مزدک
مزدک که بود؟
مزدک بامدادان از نوآوران دین در عصر ساسانی بود که جنبه اجتماعی آوزههای او منجر بهشکلگیری یک جنبش بر ضد طبقات اشرافی جامعه شد.
آموزههای آیین مزدک چه بود؟
آموزههای مزدک دو جنبه عرفانی- اخلاقی و اجتماعی برخوردار بود. بخش عرفانی آن به اخلاق و بخش اجتماعی آن به تقسیم عادلانه ثروت در جامعه اختصاص داشت.
سرانجام مزدک چه شد؟
مزدک و مزدکیان به دستور خسروانوشیروان، قتل عام و زنده زنده در چاه انداخته شدند. برخی منابع نیز از کشته شدن مزدک بهوسیله طناب دار صحبت کردهاند.
ریشه آموزههای مذهب مزدک چه بود؟
موزههای مزدکی علاوه بر اشتراکاتی که با مذهب مانوی و زرتشتی دارد، با اندیشههای افلاطون نیز ناآشنا نبوده است.